استدلال شگرف امام رضا(ع) در اثبات بزرگترین فضیلت قرآنی امیرالمؤمنین(ع)

بر اساس گزارشی که در روایات وارد شده است، روزی مأمون در گفتگویی که با امام رضا(ع) داشت، از حضرتشان پرسید: در قرآن کریم، چه دلیلی برای فضیلت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) می‌توان یافت؟! امام رضا(ع) در پاسخ به آیه‌ی 61 سوره آل‌عمران و یا همان آیه مباهله اشاره کردند ... (شرح عکس: تصویری از مباهله در کتاب کهن آثار الباقیة بیرونی، موجود در کتابخانه ملی پاریس)

پایگاه بین المللی اعتاب و زیارت: مباهله در یک معنای متداول در کتابهای تاریخی به معنای نفرین دو نفر بر علیه یکدیگر و درخواست رسیدن بلا و سختی به طرف مقابل و در نتیجه رسوایی وی در شرایطی است که یکی از طرفین خود را حق و دیگری را باطل می داند. اما مباهله دارای وجوهی از احکام و آداب اسلامی نیز هست و آیه ۶۱ سوره آل‌عمران درباره مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران، علاوه بر حکم مباهله، یکی از فضائل مهم امیرالمؤمنین (ع) را بیان می دارد؛ چرا که پیامبر (ص) از علی (ع) تعبیر به نفس خود کرده است. امام رضا(ع) در یکی از مهم ترین گفتگوها و مناظرات خود با مأمون به این آیه استشهاد کرده و برای اشکال‌های مأمون به استدلال حضرت، پاسخ‌های خواندنی مطرح کرده اند که در ادامه به مناسبت ایام شریف مباهله از نظر می‌گذرد.

بر اساس گزارشی که در روایات وارد شده است، روزی مأمون در گفتگویی که با امام رضا(ع) داشت، از حضرتشان پرسید: در قرآن کریم، چه دلیلی برای فضیلت و جانشینی امیرالمؤمنین(ع) می‌توان یافت؟! امام رضا(ع) در پاسخ به آیه‌ی 61 سوره آل‌عمران و یا همان آیه مباهله اشاره کردند:

«فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَک مِنَ الْعِلْمِ، فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکمْ، ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ»؛ اگر پس از دانشی که (درباره عیسی مسیح ع) به تو رسید، باز هم کسانی با تو به ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید هم ما و هم شما، فرزندان و زنان و خودمان را گرد هم آورده، آن‌گاه مباهله نموده و از خدا بخواهیم تا نفرین خود را شامل حال دروغ‌گویان نماید».

امام رضا (ع) در ادامه فرمود: پس بر اساس آنچه خداوند در این آیه ابلاغ فرمود، پیامبر(ص)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به عنوان دو فرزندش به همراه آورد و به عنوان نماینده بانوانی که در آیه به آوردنشان توصیه شد، حضرت فاطمه(س) را همراه خود نمود و علاوه بر آنها امام علی(ع) را نیز به همراه آورد. پس نتیجه می‌گیریم که او نفس و جان پیامبر(ص) است و با توجه به این‌که کسی برتر از رسول خدا(ص) نیست، نتیجه می‌گیریم که کسی برتر از فردی نخواهد بود که قرآن او را نفس پیامبر(ص) اعلام کرده است!

مأمون اشکالی را مطرح کرده و خطاب به امام هشتم(ع) گفت: خداوند در این آیه واژه‌های «أَبناء» و «نساء» را (به صورت جمع) آورده (که هرکدامشان دست کم باید شامل سه نفر باشد)، ولی پیامبر تنها دو پسر و یک دخترش را همراه خود برده است. پس چرا احتمال نمی‌دهید که منظور خداوند از واژه «أنفسنا» (که آن نیز به صورت جمع است) نیز تنها خود پیامبر(ص) بوده (و شامل فرد دیگری نشود) که در این صورت، آیه مباهله نمی‌تواند فضیلت امام علی(ع) را نشان دهد؟!

امام(ع) در پاسخ فرمود: اشکالی که مطرح کردید صحیح نیست؛ چرا که (خدا به پیامبرش فرمود تا به افرادی دستور دهد همراهش بیایند و) دستور دهنده تنها به افرادی غیر از خودش می‌تواند دستور دهد؛ اما منطقی نیست که به خودش دستور دهد. و از آن‌جا که رسول خدا(ص) تنها امام علی(ع) را با خود همراه کرد، بنابراین، مشخص می‌شود که امام علی(ع) همان فردی است که مراد خدا در قرآن بوده و او را نفس حضرت پیامبر(ص) قلمداد کرده است. مأمون گفت: با این پاسخ دیگر پرسشی باقی نمی‌ماند.

لازم به ذکر است این گزارش در کتاب‌های معتبر شیعی نقل شده و همخوان با آموزه‌های مذهب و دانش و قواعد تفسیر است؛ از این‌رو اشکال احتمالی برخی نسبت به ضرورت سلسله سند برای این نوع از گزارش‌های تاریخی را نمی‌توان وارد دانست و دلیلی بر ضعف آن گرفت.

علامه طباطبائی در تفسیر قرآن خود به این روایت اشاره کرده و از نگاهی دیگر این‌گونه نگاشته است: مأمون از آن‌حضرت پرسید: چه دلیلی بر خلافت جدتان علی بن ابی‌طالب(ع) وجود دارد؟ امام رضا(ع) فرمود: آیه «انفُسَنا». مأمون گفت: بلی اگر  کلمه «نِساءَنا» در آیه وجود نداشت کلام شما صحیح بود. امام(ع) فرمود: بله اگر«اَبنائَنا» در آیه نبود، حرف شما درست بود.

به عبارت دیگر، امام(ع) در پاسخ مأمون فرمود: «انفُسَنا» یعنی خدای تعالی در این کلمه نفس علی(ع) را مانند نفس پیامبرش دانسته است.

و اما اشکالی که مأمون کرد و گفت: بلی! اگر «نِساءَنا» نبود، منظورش این بود که کلمه «نِساءَنا» در آیه دلیل بر این است که منظور از «انفس» مردان است؛ چون در مقابل کلمه «نساء» کلمه «رجال» قرار می‌‏گیرد؛ لذا کلمه «انفس» باید به معنای رجال باشد. در نتیجه معنای آیه تا این‌جا این است که بیائید تا مردان و زنان خود را بخوانیم، پس دیگر کلمه «انفُسَنا» دلیل بر فضیلت نمی‌شود؛ اما امام(ع) در پاسخ از اشکال مأمون فرمود: بلی اگر کلمه «اَبنائَنا» نبود، منظور آن‌حضرت(ع) این بود که وجود کلمه «اَبنائَنا» در آیه بر خلاف مقصد تو دلالت می‌کند، برای این‌که اگر مراد از کلمه «انفس» مردان بود، شامل امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و همه پسران هم می‌شد، دیگر حاجتی نبود که کلمه «اَبنائَنا» را بیاورد، پس آوردن این کلمه دلیل بر این است که منظور از کلمه «انفس» همه رجال و مردان نیست (طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص 230 – 231، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، 1417ق).

متن و ترجمه روایت: ( از شیخ مفید، الفصول المختارة، محقق، مصحح، میر شریفی، علی، ص 38، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق)

قالَ المَأمونُ یَوما لِلرِّضا علیه السلام : أخبِرنی بِأَکبَرِ فَضیلَةٍ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام یَدُلُّ عَلَیهَا القُرآنُ؟ قالَ : فَقالَ لَهُ الرِّضا علیه السلام : فَضیلَتُهُ فِی المُباهَلَةِ ؛ قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ :  « فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبِینَ»، فَدَعا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله الحَسَنَ وَالحُسَینَ علیهماالسلام فَکانَا ابنَیهِ ، ودَعا فاطِمَةَ علیهاالسلامفَکانَت فی هذَا المَوضِعِ نِساءَهُ ، ودَعا أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام فَکانَ نَفسَهُ بِحُکمِ اللّهِ عز و جل ، وقَد ثَبَتَ أنَّهُ لَیسَ أحَدٌ مِن خَلقِ اللّهِ سُبحانَهُ أجَلَّ مِن رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وأَفضَلَ ، فَوَجَبَ أن لا یَکونَ أحَدٌ أفضَلَ مِن نَفسِ رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله بِحُکمِ اللّهِ عز و جل. قالَ : فَقالَ لَهُ المَأمونُ : ألَیسَ قَد ذَکَرَ اللّهُ الأَبناءَ بِلَفظِ الجَمعِ ، وإنَّما دَعا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ابنَیهِ خاصَّةً ، وذَکَرَ النِّساءَ بِلَفظِ الجَمعِ وإنَّما دَعا رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله ابنَتَهُ وَحدَها ، فَلِمَ لا جازَ أن یَذکُرَ الدُّعاءَ لِمَن هُوَ نَفسَهُ ویَکونَ المُرادُ نَفسَهُ فِی الحَقیقَةِ دونَ غَیرِهِ ، فَلا یَکونُ لِأَمیرِ المُؤمِنینَ علیه السلام ما ذَکَرتَ مِنَ الفَضلِ ؟ قالَ : فَقالَ لَهُ الرِّضا علیه السلام : لَیسَ بِصَحیحٍ ما ذَکَرتَ یا أمیرَ المُؤمِنینَ ، وذلِکَ أنَّ الدّاعِیَ إنَّما یَکونُ داعِیا لِغَیرِهِ کَما یَکونُ الآمِرُ آمِرا لِغَیرِهِ ، ولا یَصِحُّ أن یَکونَ داعِیا لِنَفسِهِ فِی الحَقیقَةِ کَما لا یَکونُ آمِرا لَها فِی الحَقیقَةِ ، وإذا لَم یَدعُ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله رَجُلاً فِی المُباهَلَةِ إلّا أمیرَ المُؤمِنینَ علیه السلام ، فَقَد ثَبَتَ أنَّهُ نَفسُهُ الَّتی عَناهَا اللّهُ تَعالی فی کِتابِهِ ، وجَعَلَ حُکمَهُ ذلِکَ فی تَنزیلِهِ. قالَ : فَقالَ المَأمونُ : إذا وَرَدَ الجَوابَ سَقَطَ السُّؤالُ؛

روزی مأمون به امام رضا علیه السلام گفت : بزرگ ترین فضیلت امیر مؤمنان [علی علیه السلام ] که قرآن بر آن دلالت دارد ، چیست؟ امام رضا علیه السلام به او فرمود : «فضیلت مباهله اش . خداوند عز و جل فرمود :  «پس هر کس که در این باره ، پس از دانشی که تو را حاصل آمده ، با تو محاجّه کرد ، بگو : بیایید پسرانمان و پسرانتان را و زنانمان و زنانتان را و خودمان و خودتان را فرا بخوانیم ، سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم»  . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، حسن و حسین علیهماالسلامرا فرا خواند . پس این دو، پسران اویند ، و فاطمه علیهاالسلام را فرا خواند . پس در این جا مراد از زنانش اوست ، و امیر مؤمنان علیه السلام را فرا خواند . پس به حکم خدا، امیر مؤمنان علیه السلام ، نفْس پیامبر صلی الله علیه و آله است . از طرفی می دانیم که هیچ یک از خلق خداوند سبحان، بزرگ تر و برتر از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیست . پس لازم است که هیچ کس برتر از نفْس پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نباشد ، به حکم خدا».
مأمون گفت : آیا نه این است که خداوند، عبارت «پسران» را به صورت جمع، ذکر فرمود ، و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به طور خاص، دو پسرش را فرا خواند ، و «زنان» را نیز به صورت جمع آورد و پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فقط دخترش را فرا خواند؟ پس چرا جایز نباشد که فرا بخواند و خودش را بخواند و مرادش هم در حقیقت، خود او باشد و نه کسی دیگر ؟ بنا بر این ، فضیلتی را که گفتی ، به امیر مؤمنان، مربوط نمی شود. امام رضا علیه السلام به او فرمود : «آنچه گفتی، درست نیست، ای امیر مؤمنان؛ زیرا فرا خواننده ، در حقیقت ، کسی جز خود را فرا می خواند، چنان که فرمان دهنده به کسی جز خود، فرمان می دهد و درست نیست که در حقیقت، خودش را فرا بخواند، چنان که فرمان دهنده نمی تواند فرمان دهنده به خودش باشد . و چون پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در مباهله، مردی جز امیر مؤمنان علیه السلام را فرا نخواند، ثابت می شود که مقصود از «خود» که خداوند متعال در کتابش فرموده، امیر مؤمنان علیه السلام است ، و حکم آن را در تنزیلش قرار داد». مأمون گفت : چون جواب آمد، سؤال رخت بر می بندد.

کد خبر 1597

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha