عتبه نیوز ـ آزیتا ذکاء؛ دکتر غلامحسین یوسفی در میان استادان بنام و مطرح زبان و ادبیات فارسی کشور چهرهای درخشان و کمنظیر به شمار میرفت. او به معلّمی عشق میورزید و به تأثیر آن باور داشت و آن را با هیچ مَنصب و سِمتی قابل قیاس نمیدانست. اگرچه دولتمردان را احترام میکرد، اما از سر هوش و تجربه دریافته بود که قطار سیاست حتی اگر چند روزی از بخت و اقبال برخوردار باشد، سرانجام خالی و بیبار خواهد رفت، ولی دانش مرد هرجا رود و هر اندازه که بر او زمان بگذرد، قَدر میبیند و بر صَدرش مینشانند. از این رو هیچگاه به مناصب دولتی و حکومتی روی خوش نشان نداد و همواره از آن گریزان بود.
در معرفی مشاهیر مدفون در حرم مطهر رضوی این هفته به سراغ این استاد و چهره برجسته زبان و ادبیات فارسی رفتیم تا او را بیشتر به مخاطبان خود بشناسانیم.
طلوع ستاره علمی در مشهد
غلامحسین یوسفی در بهمنماه سال ۱۳۰۶ شمسی در مشهد دیده به جهان گشود. دوره ابتدایی و دبیرستان را در مشهد به اتمام رسانید و تحصیلات عالیه خود را در دانشگاه تهران ادامه داد. سال ۱۳۲۹ به مشهد بازگشت و در آموزش و پرورش استخدام شد.
ادبیات فارسی و زبان عربی را در دبیرستانهای مشهد تدریس کرد و ضمن تدریس، در دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران تحصیل کرد و همزمان در رشتههای قضایی و علوم سیاسی دانشکده حقوق دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد.
ادامه تحصیل در آمریکا
دکتر یوسفی سال ۱۳۳۲ به مدت یک سال به منظور مطالعه در علوم تربیتی، به آمریکا رفت و در بازگشت به ایران به تدریس معلمان ادبیات فارسی و مشاوره با آنها در آموزشگاههای مشهد مشغول شد. در سال ۱۳۳۶ رسما به دانشگاه مشهد منتقل و با مرتبه علمی دانشیار به تدریس ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۲ به استادی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه مشهد نائل آمد. زیردست او فضلایی بالیده شدند که چند تن از آنها هم اکنون استادان بنام ایرانند.
اهمیت بسیار به دانشجو
دکتر یوسفی روش خاصی در درس تاریخ ادبیات داشت. در هر جلسه موضوع جلسه بعد را اعلام و مقاله و کتابهایی را برای مطالعه تعیین میکرد. هنگام امتحان، خلاصه یادداشتهای دانشجویان را از مآخذ مطالبه میکرد.
علاوه بر آن نوشتههایی به صورت گزارش یا مقاله از دانشجویان درخواست میکرد. از آنها میخواست موضوعی را در حد درس تعیین کنند و به او اطلاع دهند. اگر دانشجویی نمیتوانست موضوع مناسبی پیدا کند با راهنمایی او موضوعی برگزیده میشد.
هر سال از استادان دانشمند تهران و گاه شهرهای دیگر برای ایراد سخنرانی به دانشگاه مشهد دعوت میکرد و دانشجویان را با چهرههای علمی و ادبی کشور آشنا میساخت. در جلسات هفتگی روزهای پنجشنبه با حضور اعضای آموزشی گروه ادبیات، یکی از حاضران، کتاب تازهای را معرفی و بعد بحثهای سودمند ادبی شروع میشد و استاد نظراتش را میگفت و نتیجهگیری میکرد.
درِ اتاق ایشان به روی دانشجویان باز بود. استاد نه تنها در رفع مشکلات درسی بلکه در رفع مشکلات شغلی بعضی از دانشجویان هم صمیمانه تلاش میکرد. وی همچنین برای تشویق دانشجویان ادبیات، از گردانندگان رادیو مشهد درخواست کرده بود که مقالات برگزیده دانشجویان با معرفی خود ایشان از رادیو پخش شود.
تأسیس انتشارات دانشگاه مشهد
اداره انتشارات و چاپخانه دانشگاه مشهد به همت دکتر یوسفی در سال ۱۳۳۸ تأسیس شد و کتابهایی گرانقدر در آنجا به چاپ رسید.
آشنا به چند زبان خارجه
زبان فرانسه و انگلیسی و عربی را به خوبی میدانست. او این زبانها را در چهاردیواری شهر مشهد آموخته بود. زبان آلمانی را هم به حدی که در تحقیقات خود از آنها استفاده کند، میدانست. بیش از ۱۴ کتاب و مقاله از زبانهای عربی و انگلیسی و فرانسه به فارسی روان و دلپذیر برگرداند.
یوسفی در سال ۱۳۴۲ به منظور مطالعه و پژوهش به کشورهای فرانسه و انگلیس عزیمت کرد. نتیجه پژوهشهای خود را به صورت مقاله در کنگرههای داخل و خارج کشور و مجلات ادبی ــ پژوهشی به خصوص مجله دانشکده ادبیات مشهد عرضه کرد و نه تنها در ایران بلکه در مراکز ایرانشناسی خارجی نیز، مراتب دانش و پژوهش وی شناخته شد. مقالاتش را از سال ۱۹۷۵ به زبان فرانسه و انگلیسی در دایرةالمعارفها درج کردهاند.
آثار فاخر دکتر یوسفی
یوسفی نزدیک به دویست مقاله و بیست کتاب در نقد و ارزیابی و شناساندن زمینههای گوناگون زبان و ادب فارسی و فرهنگ اسلامی به فرهنگ ما عرضه داشته است.
وی تصحیح کتاب را بر اساس ده نسخه قرار داد. این نسخهها در ژنو، شوروی، فرانسه و انگلیس بود و استاد با استفاده از فهرستها به زبانهای مختلف این نسخهها را ردیابی و با زحمت فراوان فراهم کرد.
در سال ۱۳۴۵، کتاب «قابوسنامه» با تصحیح غلامحسین یوسفی انتشار یافت و به عنوان بهترین کتاب سال در زمینه تحقیقات ادبی برگزیده شد و جایزه سلطنتی به آن تعلق گرفت.
دوره بیماری یوسفی از بارورترین سالهای زندگی او بود. «گلستان» و «چشمه روشن» هر دو در ایام بیماری او منتشر شد.
برنده جوائز متعدد
یوسفی در طول حیات علمی خود برنده جوایز متعددی شد؛ در سال ۱۳۴۱ کتاب فرخی سیستانی وی برگزیده سال شد، در سال ۱۳۴۵ تصحیح قابوسنامه وی به عنوان تصحیح منتخب سال معرفی شد و در سال ۱۳۶۷ ترجمه او از کتاب شیوههای نقد ادبی اثر دیوید دیچز، برنده کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شد. همچنین در سال ۱۳۶۹ به خاطر انتشار آثار ارزشمند و تحقیقات بدیع، جایزه ادبی موقوفات دکتر محمود افشار به وی تعلق گرفت.
ازدواج با فامیل مهدی بازرگان
یوسفی در ۲۵ آذرماه سال ۱۳۳۷ با خانم نیکو بازرگان برادرزاده مهندس مهدی بازرگان ازدواج کرد. همسر همدل و فرزندانی خوبی با نامهای روشنک و سروش داشت و زندگی پاکیزه و با حاصلی را گذراند.
فداکاری همسرانه
تأثیرگذارترین شخص در زندگی دکتر یوسفی، همسرش بوده است. با اینکه خودش دارای مدرک عالی هنر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، اما بدون در نظر گرفتن خواستهها و آرزوهایش، خود را وقف زندگی دکتر یوسفی کرده بود.
خانم نیکو بازرگان اصالتا تهرانی است، اما پس از ازدواج با دکتر یوسفی برای زندگی به مشهد میآیند. از آنجا که خانم بازرگان دستی در کارهای هنری داشتهاند، عروسکها و وسایل دستساز هنری میسازند و به در و همسایه میفروشند، تا از نظر مالی به زندگی دکتر یوسفی کمکی کرده باشند.
نکته جالب این است که هیچکس نمیدانست که این کاردستیها کارِ دست خانم یوسفی است و حتی خود دکتر یوسفی نیز از این کار رضایت نداشتند.
همسر و دختر دکتر غلامحسین یوسفی
مطالعه حتی هنگام صرف غذا
دکتر یوسفی پیوسته در هر سه وعده غذا با یک دست غذا میخورد و با دست دیگر مشغول مطالعه بود. بعضی مواقع که همسرش به او اعتراض میکرد که لااقل سر سفره غذا لحظهای کتاب را از خودت دور کن! دکتر یوسفی به خانمش میگفت که من در بهترین شرایط از تحقیقات دنیا دَه سال عقب هستم و اصلا فرصت ندارم.
خانم بازرگان گاهی از وضعیت زندگی خود با دکتر یوسفی، پیش پدرش شکوه و گلایه میکرد که یوسفی اصلا به من توجه چندانی ندارد و مدام سرش توی کتاب است و تمام فکر و ذکرش خواندن و نوشتن است. پدر او نیز در جواب میگفت: «تو که همسر چنین شخصیتی هستی، وضعیتت با وضعیت زنان دیگر بسیار تفاوت دارد. از تو انتظار میرود که برای چنین شخصی شرایطی فراهم کنی که وقتش را صرف فراهم کردن توشه فرهنگی آیندگان کند، شاید زنان دیگر انتظار داشته باشند که شوهرانشان مدام با آنها در مهمانی و بازار و خیابان در حال گردش و تفریح روزمره باشد اما وظیفه خطیر تو آن است که شرایط را برای همسرت روز به روز بهتر سازی تا او قادر باشد، راحتتر به کارهایش سر و سامان بدهد».
اقامت در تهران پس از بازنشستگی
غلامحسین یوسفی در سال ۱۳۵۸ پس از سی و اندی سال خدمت فرهنگی در دانشگاه فردوسی مشهد بازنشسته شد و به تهران آمد و در خانهاش در ساختمان آ.اس.پ اقامت گزید.
در دوران بازنشستگی به کلی خانهنشین شد. علت به تهران آمدن او این بود که تمام بستگان خانمش در تهران ساکن بودند لذا به جبران ماندن خانمش در مشهد، ایشان بقیه عمرش را به خاطر همسرش به تهران نقل مکان کرد.
مدفون در حرم رضوی
عاقبت نیز دکتر غلامحسین یوسفی پس از مدتی دست و پنجه نرم کردن با بیماری سرطان ریه، ۱۴ آذرماه سال ۱۳۶۹ در سن ۶۳ سالگی در تهران درگذشت. پیکر او پس از تشییع در تهران برای خاکسپاری به مشهد منتقل و در روز شنبه، ۱۷ آذرماه در رواق دارالعباده حرم مطهر امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
نظر شما